-
first day
1390/03/12 11:31
Hoda is starting to correct her eating diet . she is trying to be healthy . i hope she can give up cookies and bad meal . i don't want to write one by one thing she eat , just posetive sign . + 14.5% breakfast + 14.5% mean meal 1 lunch mean meal 2 dinner mean meal 3 + activity
-
۳
1387/02/01 22:10
حتما می آیی .. حتما نمی بینمت .. حتما .. حتما .. حتما .. * * عجیب این روزها با حتماها خو گرفتم .. ! * حرفی نیست که نباشد .. اما .. بازهم .. به پیوست تمامی نامه های قبلی .. دلمان را قرنطینه می کنیم !!!!! * می گذره .. می دونم ! * هیچ .. !
-
۲
1387/01/31 00:26
تو را ، به جای همه روزگارانی که نمی زیستم ، دوست می دارم ! برای خاطر عطر نان گرم ، برای برفی که آب می شود . تو را ، برای آخرین گناه ، دوست می دارم ! تو را ، برای دوست داشتن ، دوست می دارم ! تو را به جای همه کسانی که نمی شناسم ، دوست می دارم ! آدما .. وقتی با دلاشون .. کسی رو صدا می کنن .. مطمئنً جواب می شنون .. امشب...
-
۱
1387/01/09 19:06
پاهام که کِم کَمَک می آد ، صدای خنده هات می آد من گم میشم توی صدات ، طاقت دل به سر می آد گفته بودم ستاره ها اگه نباشی می میرن گل ها جسارت می کنن ، زندگیمون به تنگ می آد من همونم ، همون صدا ، همون صدای آشنا کاشکی تو هم یه روزایی منو بازم یادت بیاد یادت می آد اون قدیما ستاره ی خونت بودم شب ها همه مهتابی بود ، سوگلی ِ...